شب یلدای  تمام دوستان و ایرانیان عزیز مبارک

دیر سالی است که با یاد تو خرسندم و بس

دل به تکرار قدمهای تو میبندم و بس

گرچه تو بغض غزلهای منی؛ امّا

من یاد لبخند تو می افتم و میخندم و بس

-------------------

عشق ها می میرند

رنگ ها رنگ دگر می گیرند

و فقط خاطره هاست

که چه شیرین و چه تلخ

دست ناخورده به جا می مانند............

------------------

 تا کی باید روزها را تنهایی سپری کنم

تا کی باید در انتظار بمانم که بیایی

تا کی باید از عطر نفس هایت دور بمانم

تا کی ازدلتنگیهایم با خود بگویم تا کی؟!!!

مگر تو صدای قلبم را نمیشنوی که از فرسنگها دورتر تورا میخواند

و انتظار قدمهای پاکت را میکشد..............

-----------------

 

هرگاه دفتر محبت را ورق زدی و هرگاه زیر پایت خش خش برگها را احساس کردی

 هرگاه در میان ستارگان آسمان تک ستاره ای خاموش دیدی

برای یکبار در گوشه ای از ذهن خود نه به زبان بلکه از ته قلب خود بگو:

 یادت بخیر

 

کاش قلبم درد پنهانی نداشت

چهره ام هرگز پریشانی نداشت

کاش می شد دفتر تقدیر عشق

حرفی از یک روز بارانی نداشت

کاش می شد راه سخت عشق را

بی خطر پیمود و قربانی نداشت

دل و جانم به تو مشغول و نظر بر چپ و راست

تا ندانند رقیبان که تو منظور منی

شعر از سعدی

**************

 و چند بیت زیبااز حافظ

خرابتر ز دل من غم تو جای نیافت

که ساخت در دل تنگم قرارگاه نزول

***

تیر عاشق کش ندانم بر دل حافظ که زد

این قدر دانم که از شعر ترش خون می چکید !

***

که برد به نزد شاهان ز من گدا پیامی

که به کوی می فروشان دو هزار جم به جامی !

شده ام خراب و بد نام و هنوز امید وارم

که به همت عزیزان برسم به نیک نامی

تو که کیمیا فروشی نظری به قلب ما کن

که بضاعتی نداریم !!! و فکنده ایم دامی

عجب از وفای جانان که عنایتی نفرمود

نه به نامه ای پیامی نه به خامه ای سلامی

به کجا برم شکایت به که گویم این حکایت

که لبت حیات ما بود و نداشتی دوامی

 

مازیاران چشم یاری داشتیم        خودغلط بودانچه می پنداشتیم

تادرخت دوستی کی بردهد         حا لیا رفتیم وتخمی کا شتیم

 

 

 

 

تقدیم به کسی که دوستش دارم ولی خودش نمی دونه

 

همیشه غمگین ترین و رنجورترین لحظات انسان توسط کسی ساخته

 میشودکه شیرینترین و شاد ترین لحظات را برای او ساخته است

*******************

در همه عالم گشتم و عاشق نشدم تو چه بودی که تو را دیدم و دیوانه شدم

********************

هیچوقت به کفشات نگاه کردی؟؟ دو همراه دو عاشق باهم کثیف میشن باهم تمیز میشن باهم     

با آب بارون خیس میشن اگه یکیشون نباشه اون یکی زندگی کردن براش بی معنی میشه

ای کاش ما آدما یه کم ازکفشامون یاد میگرفتیم

*******************

 

زندگی مال تو مرگ مال من راحتی مال تو تمام سختیا مال من شادی مال تو غم مال من همه چیز مال تو ولی تو مال من

*******************

همیشه برای کسی بخند که میدونی به خاطر تو شاد میشه

... واسه کسی گریه کن که میدونی وقتی غصه داری و

اشک میریزی برات اشک میریزه

 برای کسی غمگین باش که در غمت شریکه

عاشقه کسی باش که دوستت بداره!

*******************

وقتی داری فکر می کنی که من دارم فکر می کنم که تو داری فکر می کنی

 که من به چی فکر می کنم دوست دارم که فکر کنی به تو  فکر می کنم .

*****************

برای او نوشتم

 

قربان وجودت که وجودم بی وجودت بی وجود است

 

و او چنین نوشت

 

قربان وجودی که وجودش بی وجودم بی وجود است

 

*******************

روزی که به دنیا اومدی داشت بارون می اومد  ولی هوا ابری نبود

 

میدونی چرا ؟ اون  روز فرشته ها داشتن از اون  بالا گریه میکردن

 

چون یکی از اونا کم شده بود .



غرور

 

 

سعی کن به خاطر غرورت کسی را که دوست داری از دست ندهی

و به خاطر کسی که دوست داری غرورت را از دست ندهی

 

 

 .....هدیه ای از یک غریبه آشنا

 

 

عشق در لغت چه معنایی دارد؟

عشق بر گرفته از یک لغت عربی است به نام عشقه وعشقه هم نام یک گیاه است تقریبا"شبیه به همان پیچک خودمان

 

خب حالا میپرسید چه ربطی به عشق داره!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

براتون یک مثال میزنم: به دقت به یک گیاه پیچک نگاه کنید. خیلی به ندرت میتونید اون گیاه رو تنها

 

ببینید. چون همیشه در پای گیاهان و درختان میروید. و سریع به دور اون میپیچه واگه کسی دخالت

 

نکنه بعد از مدتی اون گیاه ویا حتی درخت قطوراز پای در خواهد آمدو................میمیرد.

 

حالا که معنی عشق رو فهمیدی دیگه میل خودت که عاشق بشی یا نه ولی اینو مطمئن باش آرزوی

 

یک عاشق واقعی جان دادن در آغوش معشوق است

 

حتما" لذتی داره که آدم تا نمیره نمیفهمه

 

 

 

سخنی با شما

من نگویم که به درد دل من گوش کنید

 

 بهتر آنست که این قصه فراموش کنید

 

عاشقان را بگذارید بنالند همه

 

 مصلحت نیست که این زمزمه خاموش کنید

 


 

هدیه ای زیبا از یک دوست

بیا باز امشب ای دل در بکوبیم بیا اینبار محکمتر بکوبیم مکوب ای دل به تلخی دست بر دست در این قصر بلور اخر کسی هست بکوب ای دل که غفارست یارم من از کوبیدن در شرم دارم بکوب ای دل که جای شک و ظن نیست مرا هر چند روی در زدن نیست کریمان گرچه ستارالعیوبند گدایانی که محجوبند خوبند بکوب ای دل مشو نومید از این در بکوب ای دل هزاران بار دیگر بکوب ای دل مشو نومید از این در بکوب ای دل هزاران بار دیگر

شکست من

 

و سرانجام فاصله ها حادثه ساختند

                         تکرارت عادتی همیشگی

             و من قربانی این هوس

                           دلم می خواست باشی همدمم

                     شبهای برفی

       دلم می خواست ماه صورتت را

                         ببینم در زلال دیدگانم

                    ولی من انتخابت کرده بودم

                                  همین بود اشتباهم

                                            همین بود اشتباهم....                   

باید چیکار کرد

آدمی اگــر پیـامبــــر هم باشــد از زبـان مردم آســوده نیسـت٬

زیرا اگر بسیار کار کند٬می گویند احمــق است؛اگـر کم کار کند٬

می گویند تنبل است؛اگر بخشش کند می گویند افراط می کند

اگر جمعگرا باشد٬می گویند بخیـل است؛اگر سـاکت و خاموش

باشد می گویند لال است و اگـر زبان آوری کند٬می گوینـد وّراج

و پــرگوست؛اگـر روزه بــرآرد و شب ها نمــاز بخواند می گویند

ریـاکـار است و اگــر نکند می گویند کــافر است و بی دین؛لــذا

نباید بر حمـد و ثنـــای مــردم اعتنــا کرد و جز از خداوند نبـاید از

کسی ترسید.

شیخ بهایی