دیر سالی است که با یاد تو خرسندم و بس
دل به تکرار قدمهای تو میبندم و بس
گرچه تو بغض غزلهای منی؛ امّا
من یاد لبخند تو می افتم و میخندم و بس
-------------------
عشق ها می میرند
رنگ ها رنگ دگر می گیرند
و فقط خاطره هاست
که چه شیرین و چه تلخ
دست ناخورده به جا می مانند............
------------------
تا کی باید روزها را تنهایی سپری کنم
تا کی باید در انتظار بمانم که بیایی
تا کی باید از عطر نفس هایت دور بمانم
تا کی ازدلتنگیهایم با خود بگویم تا کی؟!!!
مگر تو صدای قلبم را نمیشنوی که از فرسنگها دورتر تورا میخواند
و انتظار قدمهای پاکت را میکشد..............
-----------------
دوست عزیز سلام
وبلاگ قشنگی داری ... خوشحال می شوم به وبلاگ این باغبون پیر هم سر بزنی ...
رویتان به سرخی انار ،
شبتان به شیرینی هندوانه ،
خنده هاتان مانند پسته
و عمرتان به بلندی یلدا باد
دوست عزیز سلام
در بزرگترین شب سال ....بهترین هارا برایت آرزو می کنم... شاد باشی ....
سلام به توگرامی
زندگی جزخوابی آشفته ازخیال وبرانگیخته ازخواهش ها نیست.
عشق واحساس تهی شدگی درماست . چون خیزابه هایی که برمی خیزند وفرو می افتند.
سلام
عید برشما مبارک
شادباشی همیشه
ازوبلاگت خوشم اومده مخصوصا نوشته های پرمعنات که یکجورایی آدم رو یادخودش میندازه. موفق باشی